مناطق پنج گانه شام، حمص، فلسطين، اردن و قنسرين را تصرّف مىكند و دولت بنى عبّاس، براى هميشه به دستش منقرض مىگردد. گروه زيادى از شيعيان را مىكشد. آن گاه از ظهور حضرت صاحب الامر اطّلاع مىيابد. لشكرى را به جنگش مىفرستد، امّا به آن جناب دست نمىيابد و در بيابان بين مكّه و مدينه به زمين فرو مىروند.
مىدانيم دولت بنى عبّاس، مدّتها قبل منقرض شده، اثرى از آن باقى نيست،
تا به دست سفيانى منقرض گردد!
حضرت موسى بن جعفر عليهالسلام در حديثى فرمود: دولت بنى عبّاس بر حيله و نيرنگ، بنا شده است، آن دولت، چنان از ميان خواهد رفت، كه اثرى از آن باقى نماند، اما بار ديگر تشكيل مىشود، به طورى كه گويى اصلاً آسيبى نديده است.(1)
از ظاهر اين حديث استفاده مىشود كه دولت بنى عبّاس ديگر بار، تشكيل مىگردد و انقراض واپسين آن به دست سفيانى به وقوع خواهد پيوست. مىشود گفت: گرچه اصل خروج سفيانى از نشانههاى حتمى شمرده شده، ولى شايد كيفيّت و زمان خروجش قطعى نباشد.، مثلاً ممكن است انقراض دولت بنى عبّاس به دست ديگران واقع شود!
من شنيده ام: خالد بن يزيد بن معاوية بن ابى سفيان، چون آرزوى خلافت بر دلش ماند و حكومت را در دست بنى مروان ديد، براى دلدارى خويش و تقويت روحّيه بنى اميّه، حديث سفيانى را جعل كرد. صاحب اغانى درباره خالد مىنويسد: مرد عالم و شاعرى بوده و دربارهاش گفته شده كه: حديث سفيانى را، جعل كرده است.(2)
طبرى مىنويسد: على بن عبداللّه بن خالد بن يزيد بن معاويه به سال 159 در شام خروج كرده، مىگفت: «من همان سفيانى منتظر هستم» و بدين وسيله مردم را به سوى خويش دعوت مىكرد.(3) از اين شواهد تاريخى استفاده مىشود كه موضوع سفيانى از مجعولات است.
شايد احاديث سفيانى را كه عامه و خاصه روايت كردهاند، متواتر باشد و صرف احتمال و وجود يك مدّعى باطل، نمىشود حكم به جعل و بطلان كرد. بلكه بايد چنين گفت: چون حديث سفيانى شايع بود و مردم در انتظارش بودند، برخى با سوء استفاده از اين موضوع، خروج كرده، مىگفتند: «ما همان سفيانى منتظر هستيم» و بدين وسيله گروهى را فريب دادند.
پاورقی:
1ـ الغيبة، نعمانى، ص 302 ؛ بحاراالانوار، ج 52، ص 250، باب علامات ظهوره، ح 137.
2ـ الاغانى، ج 16، ص 171.
3ـ تاريخ طبرى، ج 7، ص 25.
نویسنده: آیت الله ابراهیم امینی
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله امینی